نوشته ی امروز یک داستان روانشناسی جالب است که شما را به خواندن آن دعوت می کنم. «جک کانفیلد» داستان جالب و آموزندهاى را نقل مىکند که بسیار زیبا و تأملبرانگیز است! او مىگوید: دوستى به نام «مونتى رابرتز» دارم که صاحب یک مزرعه بزرگ پرورش اسب در «سان سیدر» …
ادامه مطلب »بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان روانشناسی
ترس-fear
پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است اما شاهین دوم از همان روز اول …
ادامه مطلب »