دنیای روانشناسی » بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان روانشناسی (صفحه 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان روانشناسی

داستان روانشناسی: من و کسب و کارم

داستان روانشناسی: من و کسب و کارم مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرده بود و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت. چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند. او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را …

ادامه مطلب »

دوستی با کوسه های زندگی

داستان روانشناسی دوستی با کوسه های زندگی از فیلم” short term 12″  گرفته شده است. اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی می کرد. روزی کوسه ای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست بشیم؟ اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه. کوسه میگه اما یه …

ادامه مطلب »

سطح شعور اجتماعی شما چه قدر است؟

داستان روانشناسی شعور اجتماعی با خواندن این داستان روانشناسی و پاسخ به سوالات آن بفهمید سطح شعور اجتماعی شما چه میزان است؟ تصور کنید، مردی که همسرش به شدت بیمار است و چیزی به مرگش نمانده. تنها راه نجات یک داروی بسیار گران قیمت است که در شهر فقط یک نفر …

ادامه مطلب »

خرچنگی فکر نکنید

ﺁﻳﺎ می ﺩﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﺭﺍ حتی ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﺎقى مى ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻌﺒﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﻧمى ﺷﻮﻧﺪ؟ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﻫﺎ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺟﻌﺒﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺨﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﻧﺪ ! ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ نمی ﺍﻓﺘﺪ، ﺯﻳﺮﺍ …

ادامه مطلب »

چرا عقب مانده ایم؟

خاطرات یک هموطن از سفر به غرب : در کشور دانمارک با قطار سفر می کردم.. بچه ای بسیار شلوغ می کرد.. خواستم او را آرام کنم به او گفتم اگر آرام باشد برای او شکلات خواهم خرید.. آن بچه قبول کرد و آرام شد.. قطار به مقصد رسید و …

ادامه مطلب »

فیلهای سفید زندگی تان را رها کرده اید؟

داستان روانشناسی در حکایتی از گذشته معروف است که پادشاه یک کشور به پادشاه یک کشور دیگر یک فیل سفید هدیه می دهد، کسی که هدیه را پذیرفته، هزینه های زیادی را صرف نگهداری و خوراک این فیل سفید می کرد. نسل های مختلف بدون آن که بدانند این فیل …

ادامه مطلب »

محدودیت های ذهنی را کنار بگذارید

اگر تنها ۵ دلار (۱۸۰۰۰ تومان ) پول داشته باشید  و زمان محدودی  برای زیاد کردن این پول داشته باشید، با این پول چه کاری انجام می دهید؟ لطفا کمی فکر کنید و به این سوال پاسخ دهید. شاید بعضی ها جوابشون این باشه که باهاش چیزی میخرم یا بعضی ها …

ادامه مطلب »

یک داستانک موفقیت

امروز قصد دارم یک داستانک موفقیت از یک برند معروف جهانی ،براتون تعریف کنم. یک روز که سرهنگ ﺳﺎﻧﺪﺭﺱ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﯿﺨﺮﯼ؟! ﺍﻭ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﻤﺎً ﻋﺰﯾﺰﻡ! ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻣﺎﻫﯽ ۵۰۰ ﺩﻻﺭ …

ادامه مطلب »

داستان روانشناسی متشکرم چارلز

داستان روانشناسی چند سال پیش هنگام اهدا جایزه نوبل به یک خانم، او پشت تریبون فقط یک جمله بسیار کوتاه گفت: Thank s charls؛ هیچکس منظور وی را متوجه نشد. و در همه اذهان فقط یک سوال بود: چارلز کیست؟ مگر چقدر به این زن کمک کرده که بابت دریافت …

ادامه مطلب »

نگرانی های بیهوده

مثنوی قصه‌ای زیبا و ارزشمند دارد که دارای مفاهیم روانشناسی بسیار جالبی است قصه درباره ی جزیره سرسبز و پر علفی است که در آن گاوی خوش خوراک زندگی می‌کند. هر روز از صبح تا شب علف صحرا را می‌خورد و چاق و فربه می‌شود. هنگام شب که به استراحت …

ادامه مطلب »