دنیای روانشناسی » روانشناسی » من می شمارم، پس هستم!

من می شمارم، پس هستم!

من می‌شمارم، پس هستم!

میریم ساندویچی که فلافل بخوریم؛
قبل از ما ۸ نفر تو صف هستند و مغز ما شروع میکنه به حساب کتاب: هشت نفر تو صفن و هر ساندویچ را ۳ دقیقه‌ای میده و میشه ساعتی ۲۰ تا و هر فلافل را ۳ هزار تومان میده

درحالی که واسه خودش حداکثر ۶۰۰ تومان در اومده، تعطیلی هم ۴ روز در ماه؛ به عبارتی میکنه ماهی X تومان درآمدشه!

ای پفیوز! اون وقت من با لیسانسم نصف این رقم درآمد دارم!

ای لعنت به این اقتصاد …

این بود اعتدالی که قولش را داده بودید؟!
بعد فلافله میشه زهرمارمون!

من می شمارم، پس هستم-دنیای روانشناسی
من می شمارم، پس هستم-دنیای روانشناسی

رفتیم ۴۰ تومان داده‌ایم واسه یه تئاتر روحوضی که با زن و بچه‌مون بخندیم دو ساعت؛

تا میشینیم خودبه خود بعد یه ربع تعداد صندلی‌ها را می‌شمریم و میگیم هر نفر فلان قدر داده و یارو شبی اینقدر میزنه به جیب …

ای پفیوز! من کارمند بانک با این همه مسئولیت باید اینقدر دربیارم و این یارو سیاه‌بازه جلف خالتور باید فلان قدر بیشتر در بیاره؟!
بعدش سیاه بازیه زهرمارمون میشه!

تو سینما، سوپر مارکت، اتوبوس، کلاس دانشکده ، و تقریبا همه جا داریم حساب کتاب‌های احمقانه می‌کنیم که لذت‌مون را زهرمارمون کنه و یادمون میره حیف عمر، بزرگترین ثروت که صرف ریاضیات احمقان بشود!

زین پس وقتی رفتیم تو یک فلافل فروشی به لذت زیادی که فلافل بهمون میده فکر کنیم نه درآمد طرف و مقایسه‌های مخرب.
دکتر شیری

دنیای روانشناسی

درباره مرضیه سرباز

کارشناس ارشد مشاوره هستم. به صورت تخصصی در حوزه کودک فعالیت می کنم. دوست دارم تجربیات دانشگاهی و حوزه کاری ام را از طریق سایت دنیای روانشناسی در اختیار علاقمندان قرار بدهم.

۲ نظر

  1. چقد مثال جالبی زدین
    ما ایرانیا حداقل یه بار هممون این کارو کردیم
    بدون اینکه بدونیم داریم خودمونو از چه لذت هایی محروم میکنیم!!!!

    • واقعا همینطوره و ناخوداگاه یاد گرفتیم کوچکترین لذت هامونو خراب کنیم
      به امید اینکه از امروز حداقل این یک کارو انجام ندیم و لذت ببریم

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *