دنیای روانشناسی » روانشناسی » اصل قورباغه ای

اصل قورباغه ای

اگر یک قورباغه را داخل یک ظرف آب جوش بیندازید. قورباغه چه می کند؟ سریع از آب بیرون می پرد! به خاطر اینکه احساس خطر می کند و به این نتیجه می رسد که باید فرار کند. حالا اگر همین قورباغه رو داخل یک ظرف آب سرد بیندازید و ظرف را روی شعله ی گاز قرار بدهید که آب به تدریج گرم شود قورباغه چه می کند؟

قورباغه متوجه تغییر دمای تدریجی آب نمی شود و زمانی که متوجه گرم شدن آب می شود، دیگر نمی تواند تکان بخورد و از ظرف بیرون بپرد، پس کم کم آب پز می شود.

اصل قورباغه ای روانشناسی در زندگی ما انسان ها هم وجود دارد و خود را در بسیاری از عادات روزمره ی ما نشان می دهد. فرد ممکن است از کنار یک سری موضوعات به آسانی بگذرد و اصلا احساس نکند که این موضوعات کم کم به عادت های اصلی زندگی و در نهایت به شخصیتش تبدیل می شود.

به عنوان مثال معاشرت با آدم هایی که بحث اصلی صحبت هایشان، زندگی دیگران و بدگویی از بقیه است. شاید بار اول و دوم از همنشینی با این جور آدم ها و از بدگویی کردن از دیگران عذاب وجدان بگیریم ولی وقتی عذاب وجدانمان را نادیده بگیریم و باز هم با این آدم ها معاشرت کنیم و این بحث ها را  ادامه بدهیم، بعد از مدتی چشمهایمان را باز می کنیم و می بینیم که تبدیل به آدمی شده ایم که همه ی زندگیمان صرف حسادت به دیگران و سرک کشیدن در زندگی بقیه شده است و  انرژی و عمرمان به جای کارهای مفید و مطالعه و ارتقای خود، در راه بدگویی و معاشرت با انسان های بی ارزش و صحبت های بی ارزش تر شده است!

اصل قورباغه ای
اصل قورباغه ای-دنیای روانشناسی

زندگی به تدریج اتفاق می افتد. ما هم می توانیم مثل قورباغه ی داستانمان به گرمای تدریجی آب عادت کنیم و وقت را از دست بدهیم و ناگهان چشمهامونو باز کنیم و ببینیم دیگه کار از کار گذشته و عمرمان هدر رفته است. پس همه ی ما باید نسبت به جریانات زندگی مان آگاه و بیدار باشیم.

سوال؟

اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شدید نگران نمی شوید؟

البته که نگران می شوید. با عجله به اوژانس زنگ می زنید و می گویید: الو اوژانس! کمک. من چاق شده ام!
البته اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و … آیا باز هم شما همین عکس العمل را از خود نشان می دهید؟
مسلمأ نه! شاید با بی خیالی از کنارش رد بشوید و این مساله رو جدی نگیرید!

برای کسانی که ورشکسته می شوند، اضافه وزن دارند یا طلاق می گیرند و یا آخر ترم مشروط می شوند، این حوادث یک دفعه اتفاق نمی افتد، اندکی امروز، اندکی فردا و سرانجام یک روز هم انفجار و سپس می پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟

زندگی ماهیت انبارشوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر اضافه می شود. مثل قطره های آب که صخره های سنگی را فرسوده می کند.
اصل قورباغه ای به ما هشدار می دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید، باشید!
ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم که:

-به کجا دارم می روم؟

-آیا من سالمتر، مناسب تر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشته ام هستم؟

اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنم.

شاید این نکته رعب انگیز باشد اما واقعیت این است که هیچ ثباتی در کار نیست! یا باید به جلو پیش بروید و یا بلغزید و پایین بیوفتید.

برگرفته از کتاب روانشناسی آخرین راز شاد زیستن از اندرو متیوس

منبع: دنیای روانشناسی

ممنون از همه ی دوستانی که با نظرات ارزشمندشان ما را همراهی می کنند و قدمی در جهت بهبود مطالب سایت دنیای روانشناسی بر می دارند.

باز هم منتظر نظرات و پیشنهادات شما عزیزان هستیم.

درباره مرضیه سرباز

کارشناس ارشد مشاوره هستم. به صورت تخصصی در حوزه کودک فعالیت می کنم. دوست دارم تجربیات دانشگاهی و حوزه کاری ام را از طریق سایت دنیای روانشناسی در اختیار علاقمندان قرار بدهم.

۱۶ نظر

  1. مطلب بسیار آموزنده و خوبی بود متشکرم.

  2. با عرض سلام و خسته نباشید
    ممنون بخاطر تمام مطالب بسیار زیبا و مفید و علمیتون!
    منتظر ایمیل های مفید بعدیتون هستم
    با تشکر

    • مرضیه سرباز

      سلام. ممنون
      خوشحالیم که مطالب مورد توجه شما قرار گرفته و ممنون بابت انرژی مثبتتون
      شاد و سربلند باشید.

  3. سلام، ممنون مطلب بسیار عالی و کاربردی هست.. بسیار موافقم به امید روزگاری پراز شادی ودرستی

  4. ,سلام. واقعا مطلب جالبی بود. ممنون

  5. سلام
    در واقع می توان گفت در زندگی حرکت به سمت خوبی ها و بدی ها بتدریج انجام می گیرند و چه بهتر خواهد بود که این آهنگ ملایم به طرف خوبی ها باشد.
    با سپاس از مطالب کاربردی و مفید شما

  6. ممنون از مطالب عالیتون

  7. عالی بودددددددددددد

  8. سلام ممنونم از ایمیل های خوبتون

  9. سلام
    واقعا مطلب مفید وآموزنده ای بود .
    ب امید تلنگرهای خوب و خیر.

  10. خیلی قشنگ بود
    مرسی واقعا

  11. چند روز پیش اتفاقا برای خود من پیش اومد که تصمیم گرفته بودم هم صحبت افرادی که در آزمایشگاه ما کار می کنن نشم. دقیقا هم دلیلش این بود که پشت سر دیگران خیلی صحبت می کردن . ترجیح دارم از اون جا برم بیرون و وقت خالی ام رو تو کتابخونه دانشگاه مطالعه کنم یه مقدار. وقتی مطلبتونو خوندم خیلی برام جالب بود چون تصمیم درست رو گرفته بودم . واقعا خسته نباشید .

    • مرضیه سرباز

      سلام
      ممنون که تجربیاتتون رو در اختیار بنده و کاربران سایت دنیای روانشناسی قرار دادین.
      این خیلی عالیه که شما توانستید این اصل روانشناسی رو در زندگی و تحصیلتون اجرا کنید.
      با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما

پاسخ دادن به مرضیه سرباز لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *