دنیای روانشناسی » روانشناسی » داستان روانشناسی: اینجا سلف سرویسه!

داستان روانشناسی: اینجا سلف سرویسه!

داستان روانشناسی: اینجا سلف سرویسه!

“امت فاکس” نویسنده و فیلسوف معاصر ایرلندی در اولین سفر خود به آمریکا برای صرف غذا به رستورانی رفت.
او در گوشه ای به انتظار پیشخدمت نشست اما کسی به او توجه نمی کرد. از همه بدتر افرادی که بعد از او وارد شده بودند همگی مشغول خوردن بودند.
پس از چند دقیقه با ناراحتی از مردی که برسرمیز مجاور نشسته بود پرسید:
من ۲۰ دقیقه است که اینجا نشسته ام؛ چرا پیشخدمت به من توجه نمی کند، درحالی که همه مشغول خوردن هستند و من درانتظار نشسته ام؟
مرد پاسخ داد:
اینجا “سلف سرویس”است؛ به انتهای رستوران بروید و هرچه میخواهید درسینی بگذارید، پول آن را بپردازید و غذایتان رامیل کنید.

“امت فاکس” بعدها دراین خصوص نوشت:
“احساس حماقت می کردم؛ وقتی غذا را روی میزگذاشتم ناگهان به ذهنم رسید:

که زندگی هم در حکم سلف سرویس است. همه نوع رخداد ،فرصت،موقعیت،شادی و غم در برابر ما قرار دارد.

داستان روانشناسی- دنیای روانشناسی
داستان روانشناسی- دنیای روانشناسی

درحالی که اغلب ما بی حرکت روی صندلی خود چسبیده ایم و آنچنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ایم که او چراسهم بیشتری دارد!
ولی به ذهنمان نمی رسد از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است وبرداریم!!

پس اینجا سلف سرویسه!

شما هم سهم خودتون رو از دنیا بردارید.

منبع: دنیای روانشناسی

درباره مرضیه سرباز

کارشناس ارشد مشاوره هستم. به صورت تخصصی در حوزه کودک فعالیت می کنم. دوست دارم تجربیات دانشگاهی و حوزه کاری ام را از طریق سایت دنیای روانشناسی در اختیار علاقمندان قرار بدهم.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *